سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دعا

 

بعضی دعاها عجیب به دل می شینه:

 خداوندا:

نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی

و نه آنقدر بدم که رهایم کنی …

میان این دو گم شده ام

هم خودم و هم تو را آزار می دهم …

هر چه تلاش کردم نتوانستم

آنی شوم که تو می خواهی

و هرگز دوست ندارم

آنی شوم که تو رهایم کنی …

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن ...

 " امین یارب العالمین "


[ جمعه 97/11/5 ] [ 2:20 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
توکل کن

توکل برخدایت کن؛

، کفایت میکندحتما؛،

،اگرخالص شوی بااو؛

،صدایت میکندحتما؛،

،اگربیهوده رنجیدی،

،ازاین دنیای بی رحمی؛

به درگاهش قناعتکن،

،عنایت میکندحتما؛،

،دلت درمانده میمیرد؛،

،اگرغافل شوی ازاو؛،

به هروقتی صدایش کن

،حمایت میکندحتما،

خطاگرمیروی گاهی،

،به خلوت توبه کن بااو؛،

،گناهت ساده میبخشد،

،رهایت میکندحتما؛

،به لطفش ش نکن،

، اگردنیاحقیرت کرد.

،تورسم بندگی آموز،

حمایت میکندحتما؛

اگرغمگین اگرشادی

،خدایی راپرستش کن؛

،که هردم بهترینهارا،

،عطایت میکندحتما،


[ جمعه 97/11/5 ] [ 2:17 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
مادر پدر

مادر

 

پدر

یاد بگیر واسه دو نفر

     تو زندگیت جونت رو بدی 

اولی پدری که واسه برد تو ، زندگیشو باخت 

دومی مادری که با دعاهاش زندگیتو ساخت


برچسب ها: مادرپدردعا
[ جمعه 97/11/5 ] [ 2:13 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
نماز

مردی از همسرش پرسید نمازت را خوانده ای ؟??

همسرش گفت: نه

شوهر پرسید: چرا؟

همسر گفت: خیلی خسته ام تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم

شوهر گفت: درست است خسته ای اما نمازت را بخوان قبل از اینکه بخوابی ??

فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد، همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهر اش تماس گرفت تا احوال اش را جویا شود اما شوهر به تماس اش پاسخ نداد،

چندین بار پی در پی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت، همسر آهسته آهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد پاسخ دریافت نمیکرد نگرانی اش افزون تر میشد، اندیشه ها و خیالات

طولانی در ذهن اش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد، چون شوهر اش به هر سفر که میرفت همزمان با فرود آمدن اش به مقصد تماس میگرفت اما حالا چرا جواب نمیداد؟

خیلی ترسیده بود گوشی را برداشت ودوباره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهر اش را بشنود، اما این بارشوهر پاسخ داد و شوهر اش گوشی را برداشت

همسر اش با صدای لرزان پرسید :  رسیدی؟

شوهر اش جواب داد: بله الحمدلله به سلامت رسیدم.

همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟ شوهر گفت: چهار ساعت قبل، همسر با عصبانیت گفت: چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟

شوهر با خون سردی گفت: خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم، همسرگفت: مگر میمردی که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب منو میدادی؟ مگه من برایت مهم نیستم ؟

شوهر گفت: چراکه نه عزیزم تو برایم مهم هستی. 

همسر گفت: مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟ شوهر گفت: میشنیدم.

زن گفت: پس چرا پاسخ نمیدادی؟

شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی، به یاد داری؟ که تماس پروردگار(اذان) را بی پاسخ گذاشتی؟ 

چشمان همسر از اشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت: بله یادم است، ممنون که به این موضوع اشاره کردی......معذرت میخواهم! 

شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نکن، برو از پروردگار طلب  مغفرت کن....


? بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَى ?

شما دنیا را ترجیح می دهید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است !


[ جمعه 97/11/5 ] [ 2:10 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
حیا

میشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم...

از چادر و چادری ها میگیم...

اما امروز میخوام بگم:

سلامت باشه اون پسری که،

ریش داره و بهش میگن داعش،عصر حجر..

ولی خم به ابرو نمیاره!

سلامت باشه اونی که،

تنها قرارِش دیدار و قرار با خداس...

نه سر قرار با دوست مؤنث...

سلامت باشه کسی که،

جای پرورش اندام وتزریق بازو...

پرورش ایمان میکنه وخودسازی

سلامت باشه پسری که،

سرش و خم می کنه تا سنگ فرشای خیابونا رو ببینه...

نه ناموس مردمو!

سلامت باشه پسری که،

یکیو برای زندگی میخواد نه برای دوست بازی...

سلامت باشه اون پسری که،

بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث و بگو بخند را بندازه به بهانه ی امتحان...

سلامت باشه اون پسری که،

حاضره دخترا بهش بگن مریض!

ولی اون وا نده...

سلامت باشه آقا پسری که،

وقتی دلش هوای موسیقی میکنه،نوای قرآن رو بیشتر میپسنده..

سلامت باشه اون آقایی که،

ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه و آستیناش بالا و آب میچکه...

حیافقط برای خانم ها نیست


[ جمعه 97/11/5 ] [ 1:57 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
مرگ انسان

انسان سه گونه می میرد:

مرگ روح

مرگ وجدان

مرگ جسم...

مرگ روح یعنی شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری!

مرگ وجدان یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی!!!

مرگ جسم یعنی ایستادن نفس و تپش قلب!

دردناکترین مرگ ها، مرگ روحست...

وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان،

و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم...


[ جمعه 97/11/5 ] [ 1:53 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
آرزو

پشت تمام آروزهای تو

خدا ایستاده است...

کافی ست به حکمتش،

ایمان داشته باشی،

تاقسمتت سرراهت،

قراربگیرد،اورا بخوانید... 

تاشمارا اجابت کند.


[ جمعه 97/11/5 ] [ 1:45 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
حرف با خدا

حرف باخدا

وقتی با خدا حرف میزنے

هیچ نفسے هدر نمے رود

وقتی منتظر خدا باشی

هیچ لحظه اے تلف نمیشود

وقتی به خدا اعتمادکنے

هرگز رنگ شکست را نخواهے دید


[ جمعه 97/11/5 ] [ 1:37 عصر ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
مادر جانم به فدایت

مادر

 

در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند، و خداوند روزی جنین را

از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او

میرساند...

پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند ، از غذای جنین چیزی کم نمیشود ، بخاطر وجود غده هایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوان

مادر غذای جنین را تأمین میکند و به همین دلیل

است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود..

اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند..??


[ پنج شنبه 97/11/4 ] [ 6:37 صبح ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
آرام بودن

 

ارامش

بزرگی پرسیدند چرا اینقدر آرامی؟

گفت:بعد از سالها مطالعه و تجربه، زندگی خود را بر پنج اصل بنا کردم:

1.دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد، پس آرام شدم! 

2. دانستم که خدا مرا میبیند، پس حیا کردم!

3.دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم

4.دانستم که پایان کارم مرگ است، پس مهیاشدم! 

5.دانستم که نیکی و بدی گم نمیشود و سرانجام به سوی من بازمیگردد، پس بر خوبی افزودم و از بدی کم کردم! 

و هر روز این 5 اصل را به خود یادآوری میکنم

 


[ پنج شنبه 97/11/4 ] [ 6:34 صبح ] [ محمداسلامی چاهویی ] [ نظر ]
آخرین مطالب
صفحات سایت